کلاف پیچیده دوستان و دشمنان در خاورمیانه | چگونه جنگ غزه همه معادلات قبلی در منطقه را به هم ریخت؟
روزنامه نیویورک تایمز گزارشی به قلم «دنیل لوی» تحلیل گر بریتانیایی- اسرائیلی، مذاکره کننده پیشین اسرائیل در مذاکرات صلح اسلو ۲ و رئیس کنونی موسسه «پروژه آمریکا-خاورمیانه» (یک موسسه غیرانتفاعی در موضوع اسرائیل و فلسطین) منتشر کرده و در آن شبکه در هم تنیده دوستان و دشمنان در خاورمیانه را تحلیل کرده است.
توازن/به گزارش رویداد۲۴؛ | دنیل لوی گزارش مصور خود در روزنامه نیویورک تایمز را با سخنرانی بنیامین نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر ۲۰۲۳ آغاز کرده است. در این سخنرانی نخستوزیر اسرائیل از نقشهای با عنوان «خاورمیانه جدید» پرده برداشته بود. نتانیاهو در ارائه این طرح تاکید کرد که بهبود روابط اسرائیل با کشورهای عربی به ایجاد یک کریدور صلح از هند از طریق خلیج فارس به سمت اسرائیل و اروپا، کمک میکند. یک هفته بعد، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات متحده، اعلام کرد: «منطقه خاورمیانه امروز آرامتر از دو دهه گذشته است». اما شش ماه بعد خیلی چیزها در خاورمیانه تغییر کرد. با سرایت جنگ بین اسرائیل و حماس به کشورهای همسایه، موشکها در سراسر خاورمیانه پرتاب میشوند و ایران و اسرائیل برای اولین بار حملات مستقیم موشکی و پهپادی را علیه یکدیگر آغاز کردهاند.
دنیل لوی در ادامه شبکهای از بازیگران کلیدی خاورمیانه را ترسیم کرده و در آن دوستان و دشمنان را از هم تفکیک کرده است. او گفته بررسیهای این شبکه نشان داده که چقدر وضعیت کنونی منطقه مخاطرهآمیز است.
در این کلاف پیچیده، نوارهای سبز به معنای روابط خوب، نوارهای قرمز به معنای روابط خصمانه و نوارهای زرد به معنای روابط پیچیده (روابطی که نه کاملا دوستانه و نه کاملا خصمانه هستند) است.
آمریکا و اسرائیل: رفقای خوب
در حاشیه این شبکه، اسرائیل و آمریکا ایستادهاند. دولت آمریکا هر ساله میلیاردها دلار تسلیحات و کمک به اسرائیل میفرستد و حامی اصلی ارتش این کشور است. نزدیکی این کشورها به زمان تأسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸ و جنگ سرد باز میگردد، زمانی که اسرائیل با آمریکا برای مقابله با نفوذ شوروی در خاورمیانه شریک شد. امروز، مزایای حمایت سفت و سخت از اسرائیل برای ایالات متحده کمتر شده است. اسرائیل روابط قوی با چین برقرار کرده و نه روابط خود را با روسیه قطع کرده و نه به اوکراین پیشنهاد حمایت نظامی داده است.
اسرائیل در برابر محور مقاومت
در نتیجه، حمایت آمریکا از اسرائیل زمینه رفتار وحشیانه این کشور با فلسطینیها را فراهم کرده است. ایران، سوریه و حوثیها، موضع خصمانهای در قبال اسرائیل دارند (و بالعکس)؛ و اسرائیل روابط دیپلماتیک رسمی با تعداد انگشتشماری از کشورهای همسایه دارد.
قطر در میانه اسرائیل و حماس
درگیری نظامی اولیه اسرائیل با حماس است که از سال ۲۰۰۷ غزه را تحت کنترل دارد. حماس حمله ۷ اکتبر را آغاز کرده که به کشته شدن ۱۲۰۰ اسرائیلی منجر شده است. از سوی دیگر، قطر سالها به تشویق اسرائیل و با حمایت آمریکا به غزه کمک مالی کرده است. دولت نتانیاهو اکنون از این پرداختها برای سرزنش قطر استفاده میکند – سیاستی که در اصل از آن حمایت کرده بود.
قطر؛ بازیگر پیچیده
در حالیکه روابط اسرائیل با قطر پیچیده است، ایالات متحده این کشور کوچک و غنی از گاز را به عنوان یک دوست به حساب میآورد و یک پایگاه هوایی بزرگ در آنجا دارد که اغلب با ایالات متحده در همه درگیریها از جمله دیگری فعلی بین اسرائیل و حماس هماهنگ عمل کرده است. دوستی امریکا و قطر سال ۲۰۱۷ یک بار به محک گذاشته شد و شکست خورد؛ زمانی که رئیس جمهور وقت ترامپ از محاصره قطر به رهبری عربستان سعودی و امارات متحده عربی حمایت کرد. روابط قطر با عربستان سعودی پس از پایان محاصره در سال ۲۰۲۱ بهبود یافت و رئیس جمهور بایدن بسیار نزدیکتر از سلف خود با این کشور کار کرده است.
رابطه عربستان و نیروهای منطقه
قبل از اکتبر، سعودیها در حال مذاکره جدی برای به رسمیت شناختن اسرائیل بودند. خشم اعراب نسبت به اقدامات اسرائیل در غزه، پیشرفت این توافق را به مخاطره انداخت. تحولی که حماس احتمالا هنگام حمله آن را پیشبینی کرده بود.
اسرائیل انگیزه زیادی برای تقویت روابط با عربستان سعودی دارد. به دست آوردن تایید ثروتمندترین کشور عربی میتواند راه را برای به رسمیت شناختن سایر کشورهای مسلمان باز کند و مهمتر از آن انتقاد مسلمانان از رفتار اسرائیل با فلسطینیان را منحرف کند.
عربستان محتاط
دولت بایدن در ابتدا نسبت به عربستان سعودی و ولیعهد جاهطلبش سرد بود. اما هرچه ایالات متحده بیشتر بر روی چین، روسیه و اوکراین متمرکز شد، این کشور نفتخیز عربی به یک شریک ضروری در مدیریت تهدیدات جهانی و منطقهای از جمله قدرت سیاسی روبهرشد ایران تبدیل شد.
عربستان سعودی در بسیاری از این تهدیدها از جمله نگرانی ایالات متحده و اسرائیل در مورد ایران اتفاق نظر دارد، اما گزینههای خود را باز نگه داشته و روابط دیپلماتیک خود را با تهران را در توافقی که سال گذشته با میانجیگری چین انجام شد، از سر گرفته و تعمیق بخشید.
ایران و متحدانش
شکست ایالات متحده از صدام حسین در عراق، بزرگترین دشمن منطقهای ایران، و خلاء قدرت ایجاد شده توسط بهار عربی در سال ۲۰۱۱، به ایران اجازه داد تا نفوذ خود را در خاورمیانه افزایش دهد. شرکای منطقهای ایران از بشار اسد در سوریه گرفته تا حزب الله در لبنان، در سالهای اخیر قدرت بیشتری پیدا کردهاند. آنها به همراه حماس «محور مقاومت» علیه اسرائیل و ایالات متحده را تشکیل میدهند.
بیشتر بخوانید:
خاورمیانه در آستانه سقوط | حسین موسویان: زمان معامله بزرگ فرارسیده است؟
تقابل اصلی
در حالی که اطلاعات اسرائیل گفته است که شواهدی دال بر دخالت مستقیم ایران در حمله حماس در اکتبر در دست ندارد، اما ایران به تأمین مالی و آموزش اعضای حماس کمک میکند؛ و بسیاری از متحدان ایران درگیر نزاعهای متعاقب این سیاست شدهاند.
با توجه به روابط متخاصم در منطقه، تحریکات بیشتر دولت راستگرای نتانیاهو میتواند خاورمیانه را به سمت جنگی فراگیر سوق دهد.
اشتباهات یک شبکه پیچیده
این شبکه تا حدودی ناقص است. در این شبکه به دو همسایه اسرائیل که با آنها معاهدات صلح دارد، اشاره نشده است؛ مصر و اردن. به ویژه در اردن، خشم عمومی نسبت به اسرائیل قابل لمس است. این خشم به دنبال همکاری اردن در واکنش به حمله موشکی و پهپادی ایران در ۱۳ آوریل به اسرائیل افزایش یافته است.
در این شبکه جای کشورهایی که روابط خود را در پیمان ابراهیم با اسرائیل عادی کردند، هم خالیست: بحرین، امارات متحده عربی، سودان و مراکش. این روابط تحتفشار ششماهه جنگ، پیشرفتی نداشته است و انفعال این کشورهای عربی در شرایطی که اسرائیل دهها هزار غیرنظامی فلسطینی را کشته، هر تصور سادهلوحانهای مبنی بر اینکه پیمان ابراهیم میتواند به تحقق حقوق و آزادیهای فلسطینیها کمک کند، از بین برده است.
دولتهای متوالی در ایالات متحده سعی کردهاند از کلاف درهم تنیده دوستان و دشمنان در خاورمیانه، بهویژه در پی حمله فاجعهبار آمریکا به عراق، دوری کنند. هر دو دولت ترامپ و بایدن نسخهای از سیاست خارجی مبنی بر دخالت مستقیم کمتر آمریکا و همکاری نظامی عمیقتر با متحدان منطقهای بهعنوان بازوی بازدارنده، بهویژه علیه ایران و محور مقاومت را اجرا کرده اند. این نسخه به نوبه خود، همکاری نزدیکتر بین اسرائیل و کشورهای عربی را میطلبد.
هزینه انسانی اقدامات اسرائیل در غزه احتمال موفقیت این سیاست خارجی را کم کرده است. علاوه بر این، درهم شکستن اسطوره شکستناپذیری اسرائیل در ۷ اکتبر، همراه با افراطگرایی فزاینده دولت اسرائیل، گزینه روابط نزدیکتر با اسرائیل را برای بسیاری از کشورهای عربی بیارزش کرده است.
در میان تنشهای کنونی، تصور گذار به سمت تنشزدایی منطقهای که شامل احقاق حقوق و عدالت برای فلسطینیان باشد، دشوار است. اما بزرگی جنگ کنونی در غزه استراتژیهای قبلی را تغییر داده و این میتواند زمینه گشایشهایی باشد که قبلاً بعید بود.
دیدگاهتان را بنویسید